۱۳۹۶ تیر ۱۷, شنبه

آرایش




تو زیبایی را توی کادر می‌بینی
وقتی دست روی سطحش بکشی بدون برجستگی
می خواهی میلیمتر نزند
صاف باشد ٬ خیلی صاف
تمیز و بدون لک
من عاشق پاشیدگی هستم
درب آهنی که زنگ می زند در باران
نقطه های پوسیده ی جوشکاری
سطح شکسته ی دیوار و آجرهای در هم
خیلی همت کنی می شوی دیپلمات
نمی دانم چرا کراوات تو همیشه یا کوتاه است یا خیلی بلند
خلاصه مثل خارجی ها نیست
تو مبارزه نمی کنی
آرایش می کنی صحنه را
سانتی متر به سانتی متر
فضاهای خالی را با گلهای مصنوعی پر می کنی
کی بدون نوشته صحبت می کنی پشت میکروفون؟
حرف دلت را بزن
یگ بار هم شده تمرین نکن
وسواس ها کلافه ام می کند
دلم لک زده با اسپری روی دیوار مدرسه بنویسم :
مرگ بر مرگ
زنده باد زندگی
زنده باد دختر همسایه
خوابیدن زیر درخت انار
زنده باد رودخانه در تابستان
من هوادار سازمان دریا هستم
عضو کادر مرکزی جنگل های سرزمین مادری
یک لیوان آب جو ببرم برای کویر لوت
بگویم بفرما رفیق
نوش
بعد برویم
لیوان به لیوان شویم با گالش های بلندی های البرز.




هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر