۱۳۹۶ تیر ۱۷, شنبه

بیرون از آکواریوم



بیرون از آکواریوم:
تهران ‌;
یک پشتک می زنم
برمی‌گردم به اعماق
کریسمس ترومپت هایش را زیر آب می زند
بشکه های آبجو با دریا قاطی شده
ترامواها به کندی می گذرند
چند ماهی یه خرفت
یک نامه با بطری انداخته اند توی آب
دیروز که آب را عوض کردند
بطری هم رفت
توی جوی آب خیابان ولی عصر
پشت یک پیت نفتی پاره چپه شد
همه فهمیدند :
ما اینجا هستیم
یک کشتی کاغذی امروز آمده بود
روی آکواریوم
از این پایین باسن تا خورده اش را دیدیم
که آب روی آن دست می کشید
ما می دانیم که آکواریوم هچ وقت طوفانی نمی‌شود
خالی بود
ناخدا نداشت
ملوان نداشت
هیچ چیز نداشت
فقط کشتی بود
ما سوارش نمی شویم ٬ نشدیم
توی آب نمی شود صحبت کرد
حباب های حرف و
تکان های دهان.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر