۱۳۹۶ تیر ۱۷, شنبه

یکشنبه




من پنجاه ساله ام
پناهنده ی افغانی بیست و سه ساله
من پاسپورت پناهندگی توی جیبم
او هنوز زیر چادر می خوابد
من می روم دوش می گیرم
آبجو باز می کنم
می نشینم کنار کامپیوتر
برای حقوق بشر زر می زنم
او می گوید آقا مهرداد شما غلط کردی
به چادرهای کمپ پناهندگی که نگاه بکنی
فقط می توانی نقاشی باشی که تابلوهای آبستره می کشد
من گاوی هستم که می گوید ما
مخصوصن اگر یکشنبه باشد
مخصوصن اگر باران ببارد.


۱ نظر:

  1. https://www.bbc.com/persian/iran-55973440?fbclid=IwAR18L8iJeJ9h4XVCnABSSpc-m_37_JMjUw66k7CmPyaVNgbk30dey11Y_BM

    پاسخحذف