۱۳۹۶ تیر ۱۷, شنبه

دختر رحمان



سلام دختر رحمان !
چند دهه از تب چهل درجه ات می گذرد؟
هنوز رفته ایم برای تو داروی تب بر بیاوریم !
قسم به سبیل های خسرو در زندان
هر چه داد می زنیم هیچکس نمی شنود
نمی دانستیم مرده ایم !
تو نگو هی از شیشه ها و آدمها رد می شویم و گاهی روی شهر پرواز می کنیم!
تو نگو چرا پل جوادیه این قدر تنهاست؟
چقدر پینوکیو شوم در شهری که صدای پایم تابلو شده
قول می دهم از تبعید برایت دارو را پست کنم
بیمه ام درست بشود
حقوق پناهندگی را بگیرم
چشم
آدرس بده برایت بفرستم.






۱ نظر:

  1. https://www.bbc.com/persian/iran-55973440?fbclid=IwAR18L8iJeJ9h4XVCnABSSpc-m_37_JMjUw66k7CmPyaVNgbk30dey11Y_BM

    پاسخحذف